فرشته کوچولوی مامانی و بابایی

خاطرات وانیای مامانی و بابایی

فرشته کوچولوی مامانی و بابایی

خاطرات وانیای مامانی و بابایی

وانیا جون ناز و خوشگل بالاخره نشست. خودش به تنهایی

خوب خوب خوب  

خبر خبر خبر  

  

 

وانیا خانوم خانوما در پنج ماه و بیست و هفت روزگیش نشست. اونم به تنهایی. هوراااااااااااااااااااااا 

 

اینقدر ذوق کرده بودم که چپ و راست ازش عکس گرفتم. اونم واسه خودش ذوق می کرد و جیغ میکشید... 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
سحر شنبه 12 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:23 ق.ظ

عزیزم خیلی خوشحال شدم از دیدن وبلاگت
برای شما و خانواده کوچیکتون بهترین آرزوها رو دارم.
این وانیا خانوم عسلم که منو کشته !!!!!!!!!!
بوس!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد